مینویسـم امشـب تمـام تـو را
واژهها همدیڪَر را در آغـوش ڪشیدند
از بیتابی مـن ستـارهها میرقصنـد
آسمـان جشـن ڪَرفتہ
مـرا آرام نمیڪند ایـن بـزم
همـہے ڪهڪشان فهمیـد
چقـدر آغـوشت را ڪم دارم
تـو هم امشـب مـرا در خـوابت تعبیـر ڪن
شاید آرام بڪَیرم...
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق,
|