من که از درون دیوارهای مشبک شب را دیده ام ومن که روح راچون بلور بر
سنگین ترین سنگ های ستم کوبیده ام من که به فرسایش وازه ها خو گرفته ام
ومن باز افریینده ی اندوه هرگز ستایشگر فروتن یک تقدیر نخواهم بود وهرگز
تسلیم شدگی راتعلیم نخواهم داد زیرا نه من ماندنی هستم نه تو
وانچه ماندنی ست ورای من وتوست
:: برچسبها:
دلنوشته چشمان بی فروغ ,
|