داشته باشی چقدر این روزها دلم تنگت میشود وای امروز برنامه خوشا شیراز رو دیدی

این عمو حسن جذاب و دوست داشتنی چقدر پاک و بی ریا صحبت میکرد خدا حفظشون 

کنه و سایه شون رو از سر خانواده اش کم نکند و عشقشون همیشه پا بر جا باشه 

خدا جنس این دسته از آدمهای پاک و بی ریا رو تو جامعه زیاد کند وای چقدر گفتگوی جذابی

بود چقدر خندیدم وای آقای سلوکی چقدر مجری خوبی هستند برای خوشا شیراز دستشون

درد نکنه ولی هر موقع خوشا شیراز هستند چشمهاشون خواب الود و پف کرده است ادم یاد 

خواب می افته بگو قبل برنامه سیب زمینی رنده کنند دو چشمشون بزنند تا چشمشون پف نداشته 

باشه البته حسته کننده میشه مسافرت راه ولی مخاطب انتظار نداره البته نظر من هست 

شاید بقیه این فکر رو نکنند ولی در مجری توانمند بودنشان شک ندارم واقعا بی نظیر هستند

من کارهاشون رو می پسندم راستی چرا برنامه ستاره شو کنسل شد چقدر خوب داشتند

پیش میرفتند و استعدادها رو کشف میکردند حیف شد 

راستی رفتم فیلم محمد رسول الله رو دیدم بالاخره شد که بریم وقتی بخوایم با همسر خواهرم

جایی بریم انقدر مشغله داره که نگو گفته بودند منم میخوام بیام سینما جات خالی رفتیم اون 

آخرین ردیف سینما نشستیم و فیلم رو دیدیم چقدر فیلم جذابی بود دست آقای مجیدی و

بازیگرانش درد نکنه چه جلوه های ویژه جالبی چقدر گریم های جالبی واقعا چقدر فیلم زیبا 

 پر محتوا و آرام بخشی بود کلی لذت بردم وای چقدر یاد خونه ی خدا و قبر حضرت محمد ص

افتادم اشک تو چشمم افتاد وقتی فیلم رو میدیدم یعنی میشه دوباره بشه رفت با امنیت 

خلاصه که خیلی زحمت کشیده بودند راستی تو رفتی فیلم رو ببینی اگه نرفتی حتما برو 

ببین عزیزم کلی آدم رو یک جاهایی منقلب و یک جاهایی آروم و یک جاهایی وقتی معجزه

ها رو می بینه آدم امید پیدا میکنه راستی خوب هستی عزیزم دوستت دارم مهربونم 

دلم واست یک دنیا تنگه و بهانه گیرتمممممممممممممممممممممممممممممممممممم

عشقمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

نفسمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

دلتنگ میشوم بی حوصله

و تو غروب جمعه ها کمی بیشتر 

از همیشه نیستی تو بیا 

من قول میدهم 

حال تمام 

این جمعه های بی حوصله خوب شود

ظهورت نزدیک است آخرین منجی 

از پنج شنبه عصر دوست مامانم اومد خونمون که تعدادی اجناس برای جهیزیه 

یک عروس و داماد کرو لال بگیره وای نشست پیش مامانم تعریف کردن از من 

و چه خانواده خوبی داری چقدر آرامش دارید البته من که تعریفی نیستم ایشون 

لطف دارند وای چشمت روشن همین که رفت از خونمون بیرون وای تمام بدم درد

میکرد و سردرد یک حال عجیبی که قابل توصیف نیست دیگه از اون روز همش خوابیده بودم 

دکتر دو تا آمپول زد تازه امروز خدارو شکر خوب شدم چقدر بعضی ادمها زود چشم میکنند 

البته من که چشمی نبودم نمیدونم چرا چشم شدم  بگذریم راستی چه گفتگوی شیرین 

 و جذابی بود عزیزم چقدر دلم باز شد صحبتهاتو شنیدم الهی من فدای شیطنت عزیزم بشم 

چقدر تو با نمکی عزیزم الهی دوستیت با آقای یراحی همیشه محکم و پایدار باشه الهی چه 

با مزه از اولین آشناییتون صحبت کردید واقعا دوست خوب دوستی هست که عیب هم رو بگه 

 نه اینکه الکی تعریف و تمجید کنه واقعا دورویی آدمها خیلی اذیت میکنه آدم رو و هیچ چیز تنفر 

آمیز تر از دروغگویی و درویی نیست راستی عزیزم سرما خوردگی ات خوب شد الهی همیشه

تنت سالم باشه