قسم به پرستو آنگاه که جفتش میمیرد
وتنها به آشیانه باز می گردد
چه غروب غریبی ایست عاشقی
قسم به کرم شب تاب
آنگاه که از پیله بیرون می آید
و با نسیم هم آغوش میشود چه پروازی
قسم به خورشید آنگاه که تو بر آن می تابی چه تلالو
قسم به همه دانه ها آنگاه که در خاکی میرند
و در نور متولد میشوند چه رستاخیزی
قسم به ساقه ای که در بار می شکند
آنگاه که از ایشان جز خاکستری بر جای می ماند
قسم به تمامی آیینه ها آنگاه که در برابر آب قرار میگیرند
قسم به لطافت قسم میدانم که میدانی دوستت دارم
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق,
|