بنشین تا نگاهت کنم دارم شعری به قداست چشمانت می خوانم
از مژگانی که عشق را ردیف کرده اند در صف آرایی سیالی ممتد
چون گل یاسی که شب و روز باز و بسته میشود و عطر ایوان را مست
از زندگی می کند بر چهار پایه ای که خیال تو بر آن نشسته
:: برچسبها:
دلنوشته لحظه قرار عاشقی,
|