به سالها بعد فکر می کنم به زیبایی سپیدی موهایمان می دانستی
پیر شدن کنار تو چقدر می چسبد اینکه دستانم بلرزند پاهایم توان راه رفتن نداشته باشند
و کنارت بنشینم و بی اختیار سنگینی سرم را روی شانه هایت رها کنم خوابم ببرد
و رویای آن روزی را ببینم که برای اولین بار گفته ام دوستت دارم و تو خندیدی
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|