تو که باشی دست در دست پاییز این خیابان را قدم می زنم حواسم به صدایت گرم می شود
نگاهم به نگاهت گره می خورد و صدای خرد شدن برگها در زیر پاهای ما در صدای
خندیدن قلب هایمان گم می شود و بودنت تمام دلتنگی های پاییز را به سوال
وا میدارد می بینی بودنت چه معجزه ای می کند
:: برچسبها:
دلنوشته چشمان بی فروغ,
|