.....................



قربونت برم احسان جونم کلی ذوق کردم باز داری کارت رو پیش می بری ولی خواهش می کنم فعلا تلویزیون نیا


  خدا رحـم ڪند
بہ مـن
بہ تـو
بہ این تـب عشـق
و دلتنڪَی‌هاے همیشڪَی
ڪہ ڪَاهی بغـض می‌شـود
و ڪَاهی شـعــر
چاره ای نیست باید خاطر مچاله شده را
دوباره باز کرد
بویید و
بوسید و
در خیال آغوشت بخواب رفت
نگاهت
گلریزان تمامِ شعرهاے من است بگذار
در جنتِ دوست داشتنت
بغلتد تمامِ
واژگان بیمارم
و خیـال بـودنت را
زیـر نور ماه جستجو ڪردم
سـپس نگاهی به حوضچه آبی انداختم
تا تصویـرت را
در هلالی مـاه
بـه خانه چشـمهایم هدایت ڪنم
و در نهایت
تو را در قلبم ساڪن دهم
تو را دوست داشتم
و این سرآغاز درد بود
نسیم بهاری، در لا به لای برگ های بید مجنون می وزید
و با خود عطر گل یاس را سوغات می آورد
من محو تماشای آن معرکه با شکوه بودم و حیران آن عطر
چشم گشودم
گویی خیالی بیش نبود
من اما نمی دانستم
که هر آمدنی را رفتنی ست
آری
تو را دوست می دارم
و این خود درد است
میخواهمت پرهـوسِ شبانه هایم
عـاشقــانـه چشـم در چشـم سینـه بـه سینـه حضـرت آغـوش مـرا دعـوت ڪن به نَبَـردِ
چشمانت
من برای اولین بار چیزی را پیدا کرده ام
که می توانم آن را واقعا دوست داشته باشم
تو را پیدا کرده ام و تو خیالم همدم من هستی
حتی بهتر از خودم فرشته خوب من
مركزِ دنيا
مكانِ خاصی نيست تویی هستی که خاص ترین مركزِ دنيایی



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 16 / 1

و ساعت 1:46 قبل از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیزم قربونت برم آنلاینی بوس بروی ماهت امیدوارم کارهایت خیلی عالی پیش برود الهی


شبانه هایم را با تو‌
قسمت میڪنم
آرامش و سڪوتش از تو
بے تابے و بیقرارے اش از من
آخرش برایت از دل شب
شعر و غزل مے آورم
و تو نیز برایم
دلدادگے و شیدایے را
لبهای ما
احساس عمیق عشق را
نابلدند
بیا تا مصاحبتی عاشقانه
چشمهایمان را
به هم تعارف کنیم
و ریز گردهای عشقِ
من به تُ
در همه جاپخش شده
بد نیست
اگر مبتلایم بشوی
من بعید میدانم تو این شب ها را تنهایی بگذرانی وگرنه چطور ممکن است عکسی
خاطره ای تشابه اسمی
عطری حتی
یک دلتنگیِ ساده ی لعنتی
تو را
به سمت من هول ندهد
عشق من با انگشت‌های کشیده پیانو می‌نواخت من پابه پای پونه‌های وحشی می‌رقصیدم
باران می‌آمد
بهار نارنج‌ها همه مست هوا هوای تو بود
و گاهی خوا‌‌بت را می‌بینم
بی‌صدا
بی‌تصویر
مثلِ ماهی در آب‌های تاریک
که لب می‌زند و
معلوم نیست
حباب‌ها کلمه‌اند
یا بوسه‌هایی از دل‌تنگی
قشنگترين تعریفی كه از رابطه لانگ دیستنس شنيدم :
او را لمس نکردم ولی میتوانم دوست داشتنش
را با تمامِ وجودم حس کنم عشق تنها چیزیست که نیازی به چشم ندارد



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 16 / 1

و ساعت 1:44 قبل از ظهر


دوست دارم احسان جونم می بوسمت عزیز تک تک لحظه هایم

♥️ℒℴνℯ♥️

 

عشق برای من یعنی فدا شدن

یعنی از خودگذشتگی

یعنی بودنت در کنارم . ‌. .

کاری به معنایی که دیگران

از عشق دارند ندارم . ‌. .

من عشق را در بودن تو می دانم

و اگر لازم باشد برای بودنت 

خودم را هم فدا خواهم کرد . . .

همین که در قلبت باشم

و همینکه فراموشم نکنی

و مرا به خاطر‌ آوری برایم کافیست ????❤️

 

♥️



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 14 / 1

و ساعت 8:34 قبل از ظهر


چقدر دلم میخواد بیایی و تکلیف این عشق را مشخص حتی اگر بگویی نه می پذیرم

سبزی چشمانت
دروغ بزرگیست
که هر سیزده
به بختم گره می زنم



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 14 / 1

و ساعت 8:33 قبل از ظهر


سلام احسان جونم قربونت برم تو ماه عسل چقدر جوون بودی یادش بخیر چقدر واست پیامک میزدم و با عشق نگاهت

من برای اولین بار چیزی را پیدا کرده ام
که می توانم آن را واقعا دوست داشته باشم
تو را پیدا کرده ام و تو عشق من هستی
حتی بهتر از خودم فرشته خوب من



:: برچسب‌ها: دلنوشته غن فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 14 / 1

و ساعت 8:30 قبل از ظهر


سلام احسان جونم خوبی سیزده خوش گذشت البته با روزه داری طبیعت رفتن سخت بود ما رفتیم به نیتت تمام سبزه


????????????????
سیزده آمد و مردم همه در دامن دشت
من که از عشق تو عمری‌ست به صحرا زده‌ام
سبزه‌یِ سیزده را
هر که به فالی گره زد
من گره می‌زنم اقبال تو را
بر دل خویش
سبزه ها را گره زدم به غمت
غم از صبر بیشتر شده ام
سال تحویل زندگیت به هیچ
سیزده های در به در شده ام
دنیای من‌زندگی من و نفس های من تو هستی
تو که نوروزم را تازه کرده ای و سیزده را با خیالت سرسبزتر از همیشه
هستم
گره ميزنم
در خيالم
تمام دوست داشتنم را به تارِ مویت
و ميبافم روزی باهم بودنمان را‌‌كه باز نمى شود‌مگر با دستانِ تو‌
سبزه در دست تو و چشم من اما نگران
که گره را به هوای چه کسی خواهی زد
تلخست این سیزده های بی تو
کاش نباشد
هیچ روزی بی تو
امروز هم به ته رسید
گویی هر روز بی تو
سیزده در به دریست
به چشمانت که نمی شود دروغ گفت
اما این گره هم
 به سبزه ی چشمانت تباه شد
باور کن
سیزده همان دروغ بی توست
گره ڪردن سبزه هاكه خرافات است
توقول بده مى آيى من يڪ روز نه
هرروز
زمين رابه آسمان گره ميزنم
سیزده را هم که به در کردیم
باز ما ماندیم و آرزوهای
روی دستمان
سیزده بدر مبارک



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 14 / 1

و ساعت 8:28 قبل از ظهر


سلام احسان جونم خوبی امشب واست خیلی دعا کردم عزیز ماهم


من هر شبم با یادِ تو قدراست
تا صبح احیای غم دارم
من هر شب با رویاے تو سر رو بالشت میزارم هر صبح بہ امید دیدن تو چشم باز میڪنم میدونی من باهات دنیایے دارم تو سَرم تو رویاهام هر شب رو تا صبح باهات
زندگے میڪنم میخوابم ڪہ خواب تورو ببینم یہ چیزے بهت بگم تو همیشہ بامنی همیشه شبت بخیر
خوب بخوابے جگر گوشه
یه سرے تضادها میتونن
خیلے قشنگ باشن مثلا تو
ڪه قوے ‌ترین
نقطه‌ ضعف منے
دوستت دارم
چونان دختری که عاشق مردی ست
که هیچگاه لمس نکرده فقط برایش نوشته است و چند عکسش را نگاه می دارد
کاش بدانی
دوست داشتنت
خورشید نیست که لحظه ای بیاید و لحظه ای برود ماه نیست که یک شب باشد و یک شب نباشد ستاره نیست که شبی پر شور باشد و شبی کم فروغ باران نیست که گاه شدت گیرد و گاه نم نم ببارد
مثل نفس می ماند
همیشه با من است
پرسیدم عشق چیست در نورِ شمع چرخی خورد و برقی زد
آن وقت خندید و جلو آمد
و به گوش اَم گفت عشق را نمیدانم چیست
اما آن قدر هست که گر با غم عشق سازگار آید دل
بر مرکب آرزو سوار آید دل گر دل نبود کجا وطن سازد عشق ور عشق نباشد به چه کار آید دل
لانگ دیستنس یه چیزی تو مایه‌های این بیته
انگشت به دهان مانده‌ام از قاعده‌ی عشق
ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم ????



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 13 / 1

و ساعت 1:45 قبل از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیز دلم احیا داری ات قبول باشه فدات بشم که آنلاین هستی بوس


به یاد سلام تو
لبانم همیشه ترند
و در انتظار گام‌هایت
چشمانم را در امتداد کوچه
وجب به وجب کاشته‌ام
ای ساده‌ترین از کدامین خیال عبور می‌کنی راهی را نشانم بده
برای تو سبز مانده‌ام
من که هر شب این حوالی
در غزل میبوسمت
جان دل وقتی که خوابی
بوسه را حس میکنی
من تورو یه گوشه ی قلبم گذاشتم و مراقبتم
مثل صدفی که مراقب مرواریدشه
قبلا هم بهت گفته بودم تو مروارید منی
آره گفته بودم ولی ندیدی نشنیدی
با وجود همه ی اینا
بی معرفتی نکردم و مراقبت بودم و هستم
کاش میامدی کاش بودی تا محکم‌ترین
صدف میشدم و تو زیبا ترین مروارید
عه ببخشید میدونم مال من نیستی
ولی همین خیالی که ازت باقی مونده
هرچند نا چیز کلی آرومم میکنه
دنبال وجهی میگردم که تمثیل تو باشد
زلالی چشم‌هات
بی پایانی آسمان
مهربانی دست‌هات
نوازش گندمزار
و همین چیزهای بی پایان
لانگ‌دیستنس‌یعنی⤺
دلتنگی  تو درد دائمی در قلب من است، اما دانستن
اینکه با وجود دوری هنوز مال من هستی باعث
آرامش من می شود
لانگ‌دیستنس‌یعنی⤺
من شبایی که میخواستم یکیو بغل کنم،
تنها بودم و جاهایی که دلم میخواست با یکی برم،
تنها رفتم؛ چون فکر کردن به تو، از بودن کنار خیلیا قشنگ‌تره لانگ‌دیستنس‌یعنی⤺
یعنی دور بودنت مهم نیست مهم همین بودنته؛
وقتی دوتا روح یکی بشن صدای همو میش
حتی از راه دور



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 11 / 1

و ساعت 11:47 بعد از ظهر


یا علی خودت کمک کن من فقط احسان رو میخوام ۱۵ ساله دارم فقط اونو میخوام معجزه کن بهش برسم دوستش دارم


من شاید فقط دیوانه‌ای هستم
که در خیالِ خودم دستم را
بارها روی شقیقه‌های تو
می‌گذارم و آرزو می‌کنم
بوسه‌هایم قدرتی داشته باشند
که تمام سردردهایت را
از پیشانی‌ات دور کنند
از تیره‌ترین روزهای گذشته
تا آینده‌ی طل‍ایی‌ات
در سینه من
یک تو نفس می کشد
گاهی، بی نهایت عاشق است
و گاهی آنقدر لعنتی
که تمام جانم را می گیرد
و من  در هر حالتی
این تو ی عاشق لعنتی را
دوست دارم
عطـر تو
عطر سیب ممنوعه ‌ایست
کـه حوا چید
چشیدمت و از پا افتادم
سقوط ،تنبیه قشنگیست
اگر گناهم تـوباشی
تو عشق هستى
چرا كه
نفس براى تو كشيدن و
از عشق تو هر روز جوانه زدن
كار هر كسى نيست كسى چه مى داند
در دلم چه مى گذرد تو معنى تمام
دوستت دارمهايى
كه تا چشم كار مى كند
تو هستى و تو هستى و
تو
ستاره ای هستی در آسمان شبم از تمام کهکشان ها گذر کرده ام تا منظومه ای
به زیبایی لبخندهای تو ببینم تا زمین روی پولک نشان زیبایی ات بدرخشد تو روی دست های من هر شب نقشی دوّار می زنی از پریزادی که حوصله ام را
فرسنگ ها طی کرده است
و یا شاید خیال آغوشت دفترے ست با ورقه هاے بسیار
و من
قایق رانے شناور میان آبراه خواستنت
بسیار پارو مے زنم،
دوست داشتن تو را
قلبِ تووو
تنها کشورِ پهناوری است که من
قرارداد بسته ام
تا آخر عمر
تمام وجودم را
برای تو در آنجا به نمایش بگذارم و خاطرم آسوده است
که هیچکس نمی تواند
برای اشغالت بجنگد
امشب عاشقانه هایم را بنوش
فرداخاطره میشوند
لابلای ایکاشها پنهان می مانَند
پیدایشان نمیکنی
پیدایت نمیکند
امشب
شعرهایم را بپوش
هوای عشق
گرمت میکند



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 10 / 1

و ساعت 11:41 بعد از ظهر


امشب باز هم مثل هر سال عکست رو گذاشتم روی سینه ام و کلی گریه وگلایه کردم ۱۵سال صبر برای عشق حقم نبود

کاش میشد از تو گوشی
کشیدت بیرون و کلی بغلت کرد.
میدونی از یه جایی به بعد دیگه این گیفا
و این کلمه ها به درد نمیخورن.
من خودتو میخوام، خود واقعیت،
آغوش واقعیت‌.
‌چی میشد اگه میتونستم
با دستام صورتتو لمس کنم؟
چی میشد اگه میتونستم
یبار اسمتو صدا بزنم و تو برگردی نگام کنی؟
چی میشد اگه میتونستیم
دست همو بگیریم و تو این
خیابونای لعنتی قدم میزدیم؟
چی میشد اگه من تو رو کنار خودم داشتم؟
نمیشه! من فقط میتونم تو رو از پشت صفحه چت داشته باشم و من این رو نمیخوام.
من میخوام بهم بگی دوست دارم ولی از پشت گوشی نه، اما وقتی
تو چشمام نگاه میکنی، آره ????????????
اگه بخوام بغلتو توصیف کنم میدونی چی‌میگم؟
میگم خونه‌یِ امن ، جایی که توش بزرگ میشم ، رشد میکنم و از همه مهم‌تر جایی که توش زندگی میکنم.
میگم پناهگاه من ، جایی که وقتی ناراحتم و غم دارم آرومم میکنه ، به وجودم آرامش تزریق میکنه و همونجایی که قشنگ‌تر ازش وجود نداره.
باید یادت بمونه که فقط بغل تو بهم همه‌ی این حسارو میده جانِ من ????????
دوستت دارم؛ ❤️
مثل شایع که می گه: تو جات تو همین بغله بگو خب.
یا مثل هیچکس که میگه: تورو دست نمی زنم، تورو نفس می کشم، واست حبس توی قفس می کشم.
یا مثل تتلو که می گه: شدی قلب و تن و روحم شدی بال و پر و جونم شدی همه ی منظورم.
یا مثل شاهین که میگه: با لبات فاتحه ی هر غمیو می خونم، من به آرامش وحشی چشات مدیونم.
مثل سورنا که می گه: من عاشق چشماتم، ماتم، ماتم، ماتم.
یا مثل کوروش که میگه: به خودم قول دادم از تو جایی نگم، بعد تو با کسی هم اتاقی نشم.
یا مثل یاس که می گه: تو تنها دلیل اشتیم با دنیایی.
.
.



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 10 / 1

و ساعت 11:38 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی فدات بشم که آنلاینی و خوشحالم که این دو سال کار کردی و مفید استفاده کردی بوس


سکوتم صدای جنون است صدای آغاز یک پایان صدای پایانی بی سرانجام
صدای مرگ در آغوش زندگیست سکوتم صدای خموشی یک ستاره
در لباسی نورانیست صدای خش خش برگ‌های به زمین نیفتاده صدای نم نم بارانی نباریده صدای برق بی رعد است آری سکوتم
صدای آرامش قبل از طوفان است
آری
قشنگ ترینم دلم برایت تنگ است
ولی کاری از دستم بر نمی آید انگار در سرنوشتمان نوشته شده باید در این
فاصله و دلتنگی جان بدهم اما میخواهم
بدانی چهره و لبخند زیبایت را دقیقتر و واضح‌تر
از آدم هایی که هرروز میبینم به یاد دارم
یادت نرود فاصله و دوری من و تو هیچوقت
به فراموشی ختم نمیشود بلکه فقط شوق
دیدن دوباره‌ ات را بیشتر میکند
تو بیایی
واژه ها پشت سر هم می آیند
براے عاشقی
همه اش می شود
عشق
عشق
عشق
از چشم های من
موجِ  دوست داشتن  می آید
از چشم های تو سکوت و دلسردی
چه چیزی نیاز است
برای از پای در آوردن عشق
جز این تضاد تلخ و دلگیر

????بی‌ عشقِ تو این فاصله‌‌ها ، ما شدنی نیست
شبِ بی رخِ مهتاب که فردا شدنی نیست
از عشق فقط درد نصیبِ دل ما شد
دردیست غمِ عشق ، مداوا شدنی نیست
انگار که بختِ دلِ ما را گره بستند
از بخت بدم این گره ها وا شدنی نیست
تا چشم گشودیم  ،برفت عمرِ جوانی
بر گشتن ایام دریغا شدنی نیست
تقدیر چنین خواست نباشی به کنارم
این زندگی بی‌عشقِ تو احیا شدنی نیست
دستانِ تو در دست من و ساحل دریا
هرچند که زیباست و امّا شدنی نیست
احساسِ قشنگیست که من دل به تو دادم
آن کس به تو دل بست که تنها شدنی نیست????



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 9 / 1

و ساعت 10:31 بعد از ظهر


احسان جونم فیلم بساز بگو آخر ماجرای عاشقی چون من چیست که دلم کسی غیر تو رو نمیخواد

????♥️????♥️????

 

‌ بی نهایت دوستت دارم ، اگر باور کنی

می توانی این سند را، ثبت در دفتر کنی

*♥️*

می توانی باورت را‌ ، از نگاهم بشنوی

یا بسوزانی به پای عشق و خاکستر کنی

*♥️*

شک نکن، ققنوسم و آتش، نمی سوزد مرا

بلکه از سوزاندنم، حال مرا بهتر کنی

*♥️*

امتحان عشق را، با نرخ جان ، پس می دهم

می توانی رد کنی، یا رتبه ی برتر کنی

*♥️*

آنچه می خواهی بکن ، اما مبادا عاقبت

غنچه ی نشکفته ی عشق مرا، پرپر کنی

*♥️*

باورت کردم که برحکم تو گردن می نهم

گرچه تبعیدم به شهر و کشوری دیگر کنی

*♥️*

در کنارت هستم و آنگونه جذبت می شوم

تا مرا هم مثل خود، مست می و ساغر کنی

 

 



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 9 / 1

و ساعت 1:21 قبل از ظهر


ای جانم عسلکم که کلی کارهای مفید این مدت انجام دادی خدا رو شکر قربونت برم الان آنلاینی جانم رفت

ساعت امروز را به وقت

????عاشقی كوک كن

????لبخند هايت را روی

????مدار خوشبختی تنظيم كن

????نفسهايت را به بوی مهربانی

????آغشته كن

هرصبح 

????چه عاشقانه ای 

❤️خواهد شد

 ????وقتی نگاه در نگاه تو

❤️نفس در نفس های تو

 ????در آغوشی 

❤️پر از عطر تن تو

 ????آرام بگویم

 دوستت دارم

 



:: برچسب‌ها: دلنوسته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 9 / 1

و ساعت 1:18 قبل از ظهر


سلام احسان صدف زندگیم وای دلم غش کرد عکس گذاشتی ای جانم عینک قشنگ وای فیلم عاشقی من به تو رو بساز


امشب رها از زمان تنها به تو می اندیشم
آهنگ های تکراری خاطره تکراری
و اشک های تکراری تکرار در بودن تو
که هیچ گاه تکراری نمی شود این بی نهایت من است
به چه مانند کنم خیال خلوت آغوشِ تو را بهیکے بسترِ گل بهپرستشگهِ عشق ےابه خلوتگهِ جان ها که غم از یاد برد بهنفس هایِ بهارےابه یڪ خرمنِ یاس
که شمیمِ خوش آن را همه جا باد برد بهچه مانند کنم من ندانم
به نگاهے تو بگو
به چه مانند کنم
ماه من کاش یک شب در میان
قنوت دستهایم
همراه آیه آیه ی استجابت لبهایم
در کنار سجاده ی دلتنگـــی هایم
زیر سایه های خیالت
عاشقانه در آغوشــــم بگیری
و دلتنگی های بی امانم را
با ربنـــای چشمانت باطل کنی
دلم نمی‌آید که شب را رهاکنم و همینطوری بخوابم
شب قشنگ است
شب باید بیدار ماند
گاهی به‌سلامتی ستاره‌ها شراب حافظ شیراز نوشید و فنجون قهوه سر کشید و حرف زد گریه کرد
شب باید کتاب خواند فیلم دید
شب باید عاشقی کرد
مرا دعوت کن
به ممنوعه ی آغوشت
عریان کن
درحصار بازوانت
این روح سرکش و پریشان را
آه از خطوط نگاهت
که با طرح سکوت رقص شورانگیز عشق را
بپا می دارد
در شهر چشمانت
و آغاز میکند
فصل جدید عاشقی را
عاشقــــــــــــــی را بلد نیستم
اما تا دلت بخواهد
بی احتیاط دوستت میدارم
طوری دوستت می دارم
که هر لحظه
با چشم عاشقانه نگاهت می کنم
با چشم فراوان صدایت می کنم
با چشم بی صدا می بوسمت
با چشم عاشقانه می بارمت
و با چشـم بی آنکه در کنارم باشی
عاشقانه آغوشت را لمس می کنم
بـاز هــم شــــــب و تڪـرار پـر حادثـه ے یـادت
و اینگونه هر شـب به زیباترین
تڪـرار عالـم دچـار می شـوم
هیچ کس
نمی توانست مرا به کشتن دهد هیچ کس
به قشنگی تو مرا نکشد



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 9 / 1

و ساعت 1:11 قبل از ظهر


احسان جونم یادته به برنامه ماه عسل پیامک دادم که من شماره آقای علیخانی رو میخوام اخ دلم واست مرد


امشب به همراه آغوشم
برایت کمی خواب آورده‌ام
انتخاب با تُ ست یا به چشمانم برس
یا به آغوشم
گمان میکنم ‌تُـــــو باید یکی از شاهرگ هایم باشی????
که دوست داشتنت بند نمی آید عجیب است اینقدر دوستت دارم
بی دلیل و بی منطق اخر آدمی به
وقت عاشقی دلش تپش به
ریتم نفس های معشوقه اش میزند چشمانش چیزی را نمیبیند و گوش ها
فقط از اسم یارش پر میشود دوست داشتتن عجب عالمی است
آن هم اگر تورا دوست داشته باشم
ببین من تو رو یه دریا دوست دارم
آخه دریا آبیه صداش قشنگه پناهه مهربونه
از همه مهم تر زیاده خیلی زیاد تموم هم نمیشه من تو رو با اینهمه زیبایی
یه دریا دوست دارمت عشقم ????????
شب امّا برای من است وقتی فکر می‌کنم
این‌وقتِ شب مگر چندنفر بیدارند و از میان آنان‌که بیدارند
مگر چندنفر به تو فکر می‌کنند و از میان آنان‌که بیدارند و به تو فکر می‌کنند مگر چندنفر می‌توانند
صبح فردا شماره‌ات را بگیرند
و این‌ شعر را برایت بخوانند
شب را
فدای تو شدن را عشق است غزلی ناب برای تو شدن را عشق است خواب ‌آلوده‌ام و مَنگ و خمارم امّا
مست درحال و‌ هوای تو شدن راعشق است



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 9 / 1

و ساعت 1:8 قبل از ظهر


احسان جونم قلبم نفسم زندگیم به حق این ماه رمضون که میامدی می گفتی ماه تون عسل که من واست میمردم


تو نیستی شبها
پرگار نگاهم
دورِ لب های تو میگردد
دوست دارم
رمزِ سکوتِ دردهایم
با هجایِ لبهای تو
باز شود و
هر شب زندگی
با هوای ابریِ چشم های من
به خواب میرود هر چقدر
با اشک بیرون می ریزمت بی فایده است
چسبیده ای به قلبم بیرون نمی روی
عشق را بیٺ بیٺ از لبٺ مے چیند‌
و در آݟوشٺ با قـافیھ مے سُـــــرایَمَـش
نقطه ی پایانی ندارد
نگاه مستانه ات در آغوش بگیر مرا
تا ستاره ها در چشمانت
رقص نور کنند
آنگاه که
شب بخیر بگویی
با رویاهایت در من ببار
و کار عشق را یکسره کن
این شبهایم را
برای تو نگه داشته ام
تا زیباترین شعر جهان را
با بوسه ای از جان من بیرون بکشی
با رویاهایت در من ببار
باز شاعر میشوم
و برای تو مینویسم
جوهرقلمم سرریز میشودبه زبان مولانا
با ترانه ای در جانم میجوشی
و به زبان شاملو
در دفتر قلبم یکه تازی می کنی
شب هایی که ماه را،
در آسمان می بینم فکر می کنم تویی که پنهانکی نگاهم می کنی می بینی ماه من شب های
بی تو بودن چگونه می گذرد



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 9 / 1

و ساعت 1:6 قبل از ظهر


احسان جونم شهید شدم از بس گفتم که دوستت دارم عشقم رو باور کن

عطرت را
بيشتر از هميشه بو می کنم
و دوست داشتنت را
بيشتر نفس می کشم چشمانم که پلک می زنند تو در من متولّد می شوی تو در من زندگی ديگری
با خاطره‌ ی تو
که سرسبزیِ محضی
هر روز برای منِ دیوانه بهار است
ایمان می آورم
به بهار
به عشق
به بوسه
من بی تو یک واژه‌ی ساده بیش نیستم اما کنارت همچون یک کتاب عاشقانه آرام میشوم ورق بزن مرا که سطر به سطرم پر از دوستت دارم است
؏ـآشِقی‌کَردَن‌کِنآرِتُـومَزِه خآصی‌ٖمیدِه مَن‌تٌـوراعَمیق تـٌوراازدرونْ اززیرپوست‌ بـٰاتَمام‌ِوجودَم بـٰابَندبَندقَـلبم دوست‌ْدارَم          
‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌من میتونم باهات تا خود ماه دوچرخه سواری کنم
و به همه ی داستانات گوش بدم
من میتونم اونقدر به چشمات خیره بمونم
که تک تک مژه های مشکی خوشگلتو بشمارم
من میتونم اونقدر شبانه روز بهت فکر کنم که به
خودم بیام و ببینم اسم تورو نوشتم گوشه دفترم من اینقدر دوستت دارم
که اصلا تموم شیرکاکائوهام مال تو
طرف خنک بالش مال تو پریز کنار تخت مال تو
با ارزش ترین چیزی که دارم قلبم با احساساتشه
همین قلبمم واسه تو



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 9 / 1

و ساعت 1:4 قبل از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیز دلم نماز و روزه قبول عزیزم امسال چه سالی شد روزه گرفتن و عید دیدنی رفتن خخ

طوری
دوستت می‌دارم
که هر شبانه‌روز
بی آنکه ببینمت
بی آنکه ببوسمت
بی آنکه لمست کنم
بودنی‌ترین بودنیِ شخصِ
جهانم شده‌ای
برای دوست داشتنت قلب کوچکم کافی نیست
تورا باید با جان پرستید
از دوست داشتنت کوتاه نیامد
از زمین تا آسمون پل زد
از غرور گذشت و عاشقانه به پات موند
حرفی کمی نیست تورا خواستن تورا داشتن دل قرصی میخواد اراده محکم وصبری بی پایان
برای دوست داشتنت قلب کوچکم کافی نیست
تورا باید با جان پرستید
بیا دستاتو بده به من گم شیم تو دنیای خودمون همون دنیایی که فقط منم و تو همون دنیا که
پر از اهنگایی که واسه هم میفرستیم
همون دنیایی که
من سکوت میکنمو تو به سکوتم گوش میدی
همون دنیایی که تو برای تو دردا یه آغوش میشی
همون دنیایی که فقط من و تو میدونیم چقدر قشنگه بیا بریم بیا بریم تو دنیای خودمون همونجا که من واسه همیشه دارمت همونجا که تو شبیه دیوونه ها داد میزنی
دوست دارم
قشنگ ترین قسم رو سعدی داده وقتی گفت
به وصال‍‍ت
به وصال‍‍ت
که مرا طاقت هجران تو نیست



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 5 / 1

و ساعت 7:53 قبل از ظهر


احسان جونم وارد ۱۵ ساله که عاشقت هستم اندازه روز تولدت شد بیا همدیگر رو ببینیم و تو اگر پسندم نکردی


از وقتی
دوست داشتنت
در رگ هایم جریان گرفت
جور دیگر زنده ام
انگار
ماهی های سرخ
از زیر پوستم
راه دریا را
پیدا کرده اند‌‌‌‌و‌
بهار
نام ديگر توست
وقتى كه برگ برگ كسالت تقويم ها
از نفس هاي حضورت
سبز مى شود
عید است و عیدی میدهد
آسمان به زمین بارانش را
درختان به طبیعت
شکوفه هایشان را
و من به تو جانم را
از من بپرسی عشق چیست چشم هایم را میبندم
به تو فکر میکنم
و به بهترین پاسخ
ناخود آگاه لبخندی روی لبم مینشیند
آری عشق همین است
عشق جان
تو گلِ یاسی نرگسی نسترنی
که هر صبح مست می شوم
از عطرِ نفست تو هوای تازه ی سحری
که می پیچد در این حوالی
و من پُر می شوم از
حسِ نابِ خواستنت تو عشقی نفسی آرامِ جانی
ترنم بارانی شبنمی
خودِ صبحی طلوعی
آفتابی
مثلا بیا بغلم کن و کنار گوشم آهسته بگویی بی‌خیالِ تقویم‌ها نازدردانه ام مثلا پیرهن آبی ات را که بپوشی بهار می‌شود و عینک‌ آبیت را بزنی بهارتر مثلا سر روی شانه‌ات بگذارم و با ناز بگویم فروردین و مهر و اسفندش چه فرقی دارد
وقتی بهار آغوش شماست اصلا به رفت و آمد این فصل‌ها اعتباری نیست بهار خودِ خودِ شمایی حضرت دلبر مثلا یک عمر بهارم باشی
مثلا چهارفصل بهارت باشم
صبوری مرداب را دارم
آرامشی عمیق
که سنجاقک‌ها را پابند کرده‌است
قبل از آنکه بخوابم
نام تو را به خاطر داشتم
از من دورنشو
که نبودنت
چون جای خالی دندانی مرا آزار می‌دهد



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 1

و ساعت 9:58 قبل از ظهر


سلام احسان جونم عزیز دلم پسر عمه ام در سن ۴۷ سالگی فوت کرد قبل عید خیلی ناباورانه و دردناک بود و تلخ


دوستت دارم
شبیه لبخند زدن با رژِ قرمز
شبیه قدم زدن در میان گلها و باراني که غافلگیرم کند دوستت دارم شبیه غزل شبیه سپید
شبیه نامه‌هایِ شاملو به آیدا
چقدر دوست داشتن تو خوب است دوست داشتن تو
ماهی قرمز هیچ سفره هفت سینی نیست
دوست داشتن تو
عین ساعت تحویل سال است همیشه منتظرش مانده ام
دوست داشتن تو
عیدی اول فروردین است
دوستت دارم گفتنش ساده است
شنیدنش هم اما فهمیدنش
دشوارترین کارِ دنیاست این روزها
اما همین دشواری زیباست زیباست برایِ خاطرِ اطمینانِ دلت که بفهمد
هر آواره ای عاشق نیست
هر رهگذری لیلی
و تو مجنون خاطره هایِ هرکس نخواهی بود
‌ اینکه بگویم
تو را دوست دارم
یا عاشقت هستم
حرف دقیقی نیست
بهتر است بگویم
به تو اعتقاد دارم اعتقاد قلبی
عمیق
آن چیزی که نمی‌گذارد دیوانه بشوی
آن چیزی که نمی‌گذارد از هم فروبپاشی
نمی‌گذارد به سَر تا پای دنیا نگاه کنی
و بگویی که چیتو تنها چیز این دنیا هستی
که با عقل جور در میایدم تو نبودی دیوانه می‌شدم
باید خیال کنم
هستی و دوستم داری
باید خیال کنم
امشب زودتر از همیشه خوابیده‌ای
که شب بخیر نگفتی باید خیال کنم
چقدر حرف داریم که فردا بزنیم
باید خیال کنم
و خیال کنم
وخیال کنم
بعضی چیزها را
نمیشود باور کرد
بهار همین جاست حوالی عطر گیسویش روی این گونه های گل کرده و
دور و بر همین دستهای لطیف میدانی بهار همین کنار هم بودن هاست
سالَ‌م را
گردش زمین به دور خورشید تازه می‌کند
روحم را گردش خودم به دور تو
یک شب بخیر‌حال مرا خوب می کند
آن را بگو و نسخه ی من را تمام کن



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 1

و ساعت 9:56 قبل از ظهر


سلام احسان جون عسلم عیدت مبارک فدای روی ماهت که از دور می بوسمت قربونت برم که آنلاین هستی عسلکم


بوی بهار می‌آید
تمام پنجره‌ها را باز می‌کنم
به من بگو
تو را چون آوازی
از گلوی کدام پرنده خواهم شنید؟
‌ می خواهم با تو
 جاودانه ترین بهار
را تجربه کنم
تو باشی
انگار همیشه بهار است
غم تو به من آموخت
شعرها شکوفه‌های آدمند
و بهار روزهایی‌ست
که کسی را دوست تر میداری
نوروز منی تو
با جانِ نوخریده به دیدارت می‌دوم.
شکوفه های تواَم من
به شور میوه شدن
در هوای تو پر می کشم
پرستوی من
همیشه برایت بهار می مانم
از من کوچ نکن
تو بهار همه‌ى فصل‌هاى من بودى
تو بهارِ همه‌ى دفترچه‌هايى كه
چيزى درشان ننوشتم
بگذار پاسخ دهم
همچنان كه دوستانه مى‌گريم
هر چه بلور است به فصل پيش بسپاريم
بگذار تا با رنگ‌هاى تنت
دوست بدارمت
تو را با رنگ گل‌هاى بِه
با رنگ‌هاى بلوط
تو را دوست خواهم داشت
امسال تو را
طور دیگری
دوستت خواهم داشت
به سلیقه ی تو لباس خواهم پوشید
به سلیقه ی تو قدم خواهم برداشت
آهنگ مورد علاقه ی تو را گوش خواهم داد
به سلیقه ی تو زندگی خواهم کرد
اصلا
به سلیقه ی تو
دوستت خواهم داشت
آخ کجاست این سال جدید
تا دوست داشتنم را
تحویلت دهد
سال از نو
دوست داشتنت ازنو
و لبخنــد تـــوسـت
که سـال را نکـو میکنـد
بهـــار بهـانـه است
همه‌ی‌‌‌‌‌
برگ و بهار
در سرانگشتانِ توست



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 4 / 1

و ساعت 9:54 قبل از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیز

.

 

به نام نامی ؏شـق...

    به نام جنون...

به نام باران...

و بوے خوش سیب...

اڪَـر بارها و بارها بِرانی ام...

    دوباره به تو برمی ڪَـردم...

برمی ڪَـردم به تو و بیشتر از قبل دوستت خواهم داشت...!!

 تو شاه قلب منی

و فرقی ندارد

در کجای دنیا زندگی می کنی

کافی‌ست طنین ضربان نگاهت با من باشد

و عشق از دریچه ی چشمانت

به من سلام کند

آی مخاطب خاصم علاقه ات را 

به جان خریدارم

و هیچ گاه 

دست از دوست داشتنت بر نمی‌دارم

برات آرزو می کنم یکی رو پیدا کنی

که باعث شه دوباره از ته دل بخندی

غذاتو با اشتها بخوری

و همه چیز برات قشنگ تر شه یکی که باعث شه دوباره دیوونه باشی

و شادی رو زیر پوستت احساس کنی برات یکی رو آرزو می کنم

که باعث شه با زندگی آشتی کنی

 دقیقا نمیدونم از کی شروع شد اما خیلی وقته که دیگه هیچکسو اندازه ی تو دوست ندارم و به هیچکس جز خودت اهمیت نمیدم.

الان کل زندگیم مربوط به تو شده و برام مهمه که تو حالت خوب باشه،کسل نباشی،خسته نباشی،ناراحت نباشی و...

من حتی نمیتونم دیگه ببینم تو کوچیک ترین ناراحتی ای به اون صورت قشنگت اومده و دائم نگرانتم که اتفاقی نیفته که حالتو بد کنه.

تو با اومدنت تو زندگیه من همه چیزو قشنگ کردی یه جوری که دیگه هیچ سختی ای به چشمم نمیاد چون میدونم هرچیزیم که بشه عشق تو تو وجودم  دارم هرچیزیم شد میدونم که تو رو در خیالم دارم و در کل خیلی خیلی دوست دارم

و عشق، قشنگ ترین و آرامش بخش ترین و صمیمانه ترین حس دنیاست اون موقع به خودم قول دادم اگه عاشق یه نفر شدم، واسش مهربون‌ترین آدم دنیا باشم، یجوری که یه نفر با هیچکی غیر خودش اونقدر خوب و مهربون نیست، بالاخره  زمانش رسید و منم دوباره عاشق شدم، حقیقت تلخ و سنگینِ عشق برام رو شد، تنهاتر شدم، من دیدم آدما چطور من رو از تو دور کردند حالا هم دلم تنگ میشه واسه عشق و‌واسه تصویر قشنگی  که ازت داشتم، واسه جوری که میشد بشه و نشد، ببین توی عشق اگر روزی دختری شبیهه من دوباره عاشقت شد واقعا به عشق اش اعتماد و باور کن که تو را خوشبخت ترین مرد دنیا خواهد و عشق بهترین هدیه ست و قشنگ ترین رویا‌ ها رو بهت نشون میده

برایت آرزو می کنم یکی رو پیدا کنی

که عاشقانه دوستش داشته باشی 

که باعث شه از ته دل بخندی

غذاتو با اشتها بخوری

و همه چیز برات قشنگ تر شه یکی که باعث شه دیوونگی کنی 

و شادی رو زیر پوستت احساس کنی برایت یکی رو آرزو می کنم

که باعث شه با زندگی آشتی کنی

و عاشقانه زندگی کنی



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 22 / 12

و ساعت 10:20 بعد از ظهر


سلام احسان جونم ماه رمضون آمد که تا حالمون رو خیلی خوب کند‌جایت تلویزیون و ماه عسل خالیه ست

چشم‌های تو چنان عمیقند
که لحظه‌ی نوشیدن به سویشان خم شدم
همه خورشیدها را دیدم
که در چشمانت به تماشای خود نشسته‌اند
چشمانت چنان عمیق‌اند
که حافظه‌ام را در آنها
از دست می‌دهم
و خیال
بوسه ات
چه
متن مفصلی
دارد
یکی می گفت یه افسانه هست که میگه شاید عشق
همون حسیه که قلب هاتونو باهم عوض میکنید‌ بیقرار میشید و برای همینه که بدون هم حس بدی
دارید، چون بدن میخواد که قلب اصلیش کنارش 
باشه به نظرم این قشنگ ترین تعریف عشق بود
و عمری که داشت زیر سایه ی این سه حرف
رو به زوال می رفت
هزاران هزار نیستی در این سه حرف
هزاران ترک شدن در سه حرف
نامش تو بود
و اگر می ماندی ما می شد
مرا ببخش
نباید دوستت می داشتم
خواب اگر نبود چقدر دق می کردم وقتی که به عشق دیدار تو چشم هایم را می بندم



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 22 / 12

و ساعت 1:6 قبل از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیزم بوس بروی ماهت دوستت دارم

????
فتـح کن
بلنـدی های دخترانه ام را
و سقـوط کن
در پسـت ترین نقـاط اندامـم
در این فــراز و نشیـب ها
لحـظه ای تنهـایت نخـواهم گذاشـت
به دوست داشتنت مَشغولم همانند سَربازی که سالهاست
در مَقرّی مَتروکه
بی خبر از اَتمامِ جنگ
نگهبانی میدهد
دوستت دارم را که شنیدنِ شعر از حنجره‌ی شاعر چونان است که ابری دلتنگ به دشتی تشنه بزند تعارف باران را که باران پس از توست تماشایی‌ترین کارِ خدا
من توصیف عشق تو را کردم در شعرهایم
در زیر تمام عکسهایت
اما لایکها
همه برای عاشقانه هایم به تو بود
ما دو مصرع یک شعر بودیم وزن بود قافیه هم بود اما به قاب یک بیت نمی‌خوردیم من
ابتدای شعر و تو انتهای آن ایستاده‌ای ما اینگونه دوری را حفظ شده‌ایم
تو شیشه‌یِ عمرِ منی من تورو برایِ تمامِ ثانیه‌ها برایِ تمامِ دقایق برایِ تمامِ ساعت‌ها برایِ تمامِ روزها و ماهها و سال‌ها کنارِ خودم می‌خوام من تورو برایِ زندگی و برایِ تمامِ لذت‌هایِ کوچیک و بزرگش‌ می‌خوام
برایِ نوشیدنِ چای تو روزهای سردِ زمستونی برایِ تماشایِ یه فیلمِ جدید برایِ تجربه‌ی هیجاناتِ جدید برایِ سفر به مکان‌هایِ جدید برایِ کنارِ هم موندن و کنارِ هم ساختن تورو برایِ رقص برایِ خندیدن برایِ شادی من تورو برایِ درکِ معنایِ زندگی میخوام
????بسيار سخت است به زبان آوردن حس قلبیم
چه شد که دیدمت و تمام مرا تصرف كردی وصاحب قلب و روحم شدی هر روز بيش از پيش به اين راز پی ميبرم كه تو دنيای منی تو برای من و چه قشنگ است اين حس و با خیالت به زندگیم معنا میدی باور کن تمام من شدی
بیا کنارم و بمون برام همیشه



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 20 / 12

و ساعت 10:56 بعد از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیزم

????
دروغ چرا
بگذار راستش را بگویم
راستش را بخواهی
وقتی که نگاهت میکنم
قلبم تندتر میزند
انگار از قفسه سینه ام
میخواهد بیرون بیاید
اصلا بگذار کمی راست تر بگویم
من دلم تو را میخواهد
تمام تو را
همه تو را
من به دلتنگیِ
ممتد گرفتار شده ام دلم از عشقت پُر
و آغوشم از تو خالیست تو نمے آیے و این حبسِ ثانیه ها
در نگاهے ڪه به راه دوخته شده
نفس را بند مے آورد
لطفا هوایت را برسان
با شاخه‌ی گل یخ 
از مرز این زمستان خواهم گذشت جایی کنار آتشِ گمنامی آن وامِ کهنه را به تو پس می‌دهم 
تا همسفر شوی 
با عابرانِ شیفته‌ی گم شدن شاید حقیقتی یافتی 
همرنگ آسمان دیار من 
عشق
دور نيست همين كه آرامش از نگاهت ببارد
و هرم دستانت
تب تند تنم را لمس كند
واژه واژه
دوستت دارم
از لب هايمان مے چكد
و لا به لاے دلدادگے هايم
عشق مے رويد
روی موج دوست داشتنت بودم
دیشب خوابت را دیدم که بی هوا صدایم زدی
دست پاچه شدم
همه ی تنهایی ام روی زمین ریخت و بغض هایم ترک برداشت
تو آهسته گفتی
فدای سرت عزیز دلم
نبودنم قضا و بلایی بود
که بخیر گذشت
مـن از تمام اين دنيا عشق میخواستم
و مُشتـی شعر
و لبخندهای تو
كه تكثير میكند
عشق را به بینهايـت
پشت هر تنهایی
عشقی ست ممنوعه‌
و دختری که نبودن را کم آورده است
در ستیز با
واژه های وحشی قلم
تا رام کند
اسب سرکش اشک هایش را
کافی‌ست تورا به نام بخوانم
تا ببینی لکنت عاشقانه‌ترینِ لهجه‌هاست
و چگونه لرزش لب‌های
من دنیا را به حاشیه می‌بَرد
دوستت دارم
با تمام واژه‌هایی‌که در گلویم گیرکرده‌اند
و تمام هجاهای غمگینی
‌که به‌خاطر تو شعر می‌شوند
ستاره ای هستی در آسمان شبم از تمام کهکشان ها گذر کرده ام تا منظومه ای به زیبایی لبخندهای تو، ببینم تا زمین روی پولک نشان زیبایی ات بدرخشد تو روی دست های من هر شب نقشی دوّار می زنی از پریزادی که حوصله ام را
فرسنگ ها طی کرده است
شب به خيرهايم را برای تو کنار گذاشته ام غزل نوش لبانم را
من از تکّه نانت عشق را چشيده ام
قوت قالبی که
با شيرينی خرمای چشمانت خوردن دارد
وقت خواب است و
دلم پیش تو سرگردان است
شب بخیر
ای نفست شرح پریشانی من



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 20 / 12

و ساعت 3:23 بعد از ظهر


قربونت برم که آنلاینی دلم واست رفت جان دلم بوس به روی ماهت راستی حال آقای یراحی خوبه سالم باشند

.........????عاقبت‌قلب‌ِتـــورا????
........????باشعرراضے‌میکنم????
........????باردیف‌وقافــــیه????
.....????دیوانه‌بازی‌میکنم????
...????مےروم‌درمجلسِ????
..????مشروطه‌ســـاکن????
..????‌میـــــــــــــــشوم????
....????یک‌سخنرانے‌علیه????
.......????حزبِ‌نازی‌مـیکنم????
.........????انقلابےمیکنم‌سبز????ُ
...............????وسپیدوسرخ‌وزرد????
..................????قلبِ‌خودررا با تـو????
.................????تقسیمِ‌اراضےمیکنم????
................????کودتایِ‌مخــــملی‌در????
............????چشمِ‌مَهرویان‌رواست????
........????حصرمیسازم‌تــــــورا????
....????پرونده سازےمیـکنم????
..????کاش می شدصورتِ????
.????ماه توگلـــباران‌کنم????
.????تاتویےدروازه‌بـــان????
.????درحمله‌بازےمـیکنم????
...????طفلِ جانم‌خسته‌شد????
......????درمکتب‌بےمهری‌ات????
.........????بس‌کہ‌دارم‌با‌کلامت????
..........????جمله‌سازےمیکــنم????
...........????گرتوبرگردےبه‌این????
..........????کاشانه بعدازسالها????
........????بازمهمانیُ‌ومـــــن‌????
...????مهمان‌نوازےمیکنم????
.



:: برچسب‌ها: شعر,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 19 / 12

و ساعت 8:20 قبل از ظهر


سلام احسان جونم خوبی عزیزم ظهرت قشنگ و پر برکت باشه نشد داره بارون میاد جایت خالیست

در انتظارِ تو تا كی سحر شماره كنم؟

ورق‌ورق شبِ تقويمِ كهنه پاره كنم؟

 

نشانه‌های تو بر چوب خطِ هفته زنم

كه جمعه بگذرد و شنبه را شماره كنم

 

برای خواستنِ خيرِ مطلقی كه تویی

به هر كتاب ز هر باب استخاره كنم

 

شب و خيال و سراغِ تو، باز می‌آیم

كه بهتِ خانه‌ی دربَسته را نظاره كنم

 

تو كی ز راه ميای كه شهرِ شبزده را

به روشناییِ چشمم چراغ‌واره كنم؟!

 

ز ياس‌های تو مُشتی بپاشم از سرِ شوق

به روی آب و قدح را پر از ستاره كنم

 

هزار بوسه‌ی از انتظار لک زده را

نثارِ آن لبِ خوش‌خندِ خوش‌قواره كنم

 

هنوز هم غزلم شوكرانی است الّا

كه از لبِ تو شكرخَندی استعاره كنم!

 

#حسین_منزوی.



:: برچسب‌ها: حافظ ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 19 / 12

و ساعت 8:19 قبل از ظهر


دوستت دارم قند عسلم احسان جون جونی


ای شب به من بگو‌ اکنون ستاره‌ها
نجواگران مرثیه‌ی عشق کیستند هنگام عصر برسر دیوار باغ ما
باز آن دو مرغ خسته
                        چرا
                         می‌گریستند
اجازه‌ات را از آسمان گَرفته ‌ام
عـوضِ
ستاره‌ی
نداشته ‌ام
امشب دیوانه ی انحصاری ات باشم
ماه جان
ابر که سهـل است اصلاً پشت خدا
قایـم شـو
جفتتان را خواهم بوسیـد‌‍
پاتوق هر شب
کُنج خیال آغوش توست
و بودن در این بهشت را
با هیچ چیز عوض نمی‌کنم
عطر خیالت
اغواگرے ست
ڪه سڪوت شب را
به غوغا مے ڪشد
تا در هجوم
بوسه هاے مڪرر
چالش لبها پرده درے ڪند
از سڪوت سر به مهر چشم هایمان
توکه نیستی احساسِ کودکی را دارم که موقع یارکِشی هیچکسی برای بازی انتخابش نکرده همانقدر مظلوم همانقدر تنها همانقدر بیچاره
بیقرار
مثل سربازے کہ ماه‌هاست از آغوش معشوقہ‌اش دور مانده
همان‌قدر دلتنڪَ
همان‌قدر بی‌تاب
همان‌قدر حریص
  بیا کنارم و بازوانت را در من حلقه کن
و در پیچشِ تنِ من بی تاب شو
تا عشق در رگهایم به رقص درآید
ڪَاهے
سر بزن بہ حوالیِ رویاهایم
مثلا بیا و
یواشڪے تنهایی‌ام را ببوس
یا غافل‌ڪَیرانہ دلتنڪَی‌ام را در
آغوش بڪَیر بڪَذار ڪَرم شود خیالم
از سردے ِ نبودن‌ها
اگه تو رویا باشی تا ابد می‌خوابم که ببینمت
اگه درخت باشی تا ابد به خاطرت بهار میمانم
یا که اگه پرنده ای باشی
نوازشگر ترینِ بادهای جهان خواهم بود
مهم نیست چه چیز
هر کجا که باشی من از قبل آنجا هستم
فقط برای دیدنت و ثانیه ای دوست داشتنت تو قوی ترین و واقعی ترین احساس من هستی
از من نخواه که حفره ای را در قلبم ایجاد کنم چون نمی توانم در توان من نیست


نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 18 / 12

و ساعت 10:49 بعد از ظهر


سلام خوبی احسان جونم ای جانم که آنلاینی فدات بشم شبت خوش بوس به روی ماهت


ڪاش تو دبیر عاشقانه هاے من بودی
من مے نوشتمت
تو ڪتابم مے ڪردی
من مے بوسیدمت
تو جلدم مے ڪردی
من در آغوشت مے گرفتم تو منتشرم مے ڪردی
من بوسه بوسه میمردم براے نگاهت
و تو مثل مجله ے عاشقانه ها بوسه بوسه
قاب مے گرفتے
در اتلیه ے خوشبختے
و یک عمر
یعنی چهارستون احساسم
در تصاحب نگاه تو باشد
توی زیبا
که با ناز نگاهت
از دلم قرار برده ای و
مرا به درد عشق
مبتلا ساخته ای و
مُخدّر چشم های توست
رو بر می گردانی از من
درد می گیرد تمام ِ جانم
نگاهم می کنی
اما کوک ِ کوک می شود کِیفـَم
خوب ببخش ڪہ
زبانم نچرخید
بگویم دلتنگے
امانم را بریدہ
ڪہ دوست داشتنت
از عمیق ترین لایہ هاے
دلم برآمد پرید توے
گلوم و نتوانستم
تحویلت دهم
من آدمِ
دوست داشتن هاے
پرسر و صدا نیستم
آرامم
ساڪت
ڪمے خجالتی
این یادت باشد
آدم هاے آرام
رازهاے پرآشوب دارند
و تو پرآشوب ترین
رازِ منی
مَگوترینش بے اجازہ
نفس میڪشے
قدم میزنے
زندگے میڪنے
لا بہ لاے تمام
سڪوت هانگاہ ها
و شعرهام
برای در خواب دیدنت
به کدام پهلو باید خوابید کدام وِرد را باید خواند چگونه باید بود
که از میانِ تمامِ نخواستنی‌ها
یک توِ دلخواه به خواب بیایی؟
‏تو یه قسمتی از درچشم باد وقتی لیلی به بیژن میگه دوستت میدارم بیژن در جوابش میگه:
انگار دنیا رو گذاشتی تو دستام میخوام بگم دوست داشته شدن توسط کسی که
دوستش داری همین‌قدر دل‌نشینه همین‌قدر کافیه همین‌قدر ارزشمنده و همین‌قدر بزرگه



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 18 / 12

و ساعت 10:48 بعد از ظهر


سلام احسانم جونم فدات بشم که آنلاینی کاشکی میشد از همین فضای مجازی عاشقانه بغلت می کردم دوستت دارم


هر شب خیال
اشتیاق ِ
چشم هایت در سرم بارید
خدا
میلِ تماشای ترا
در باورم بارید
و من به تو مربوطم
‏طوری ‌که ‏
اندوه به شب
‏طوری ‌که صدای ‏بنان به حاشیه غروب
‏طوری‌ که آن ‏قناری زرد غمگین به شاملو
‏بی‌ آنکه هیچ‌ کدام
‏دلیل قانع ‌کننده‌ ای داشته باشم
تو بیا شبیـهِ سـاحـل آغـوش بـاز کـن‌تـا خیـالِ دریـا بـودن کنـم
خـدایـم بـاش تـا بـا شعـر عبـادت ‌شـوی مجنـون بخـوان مـرا تـا قـاب بگیـرم صـدایـت را‌ حـالا دیگـر از سینـه ی دیـوار هـم
نجـوایِ دوستـت دارم ‌مـی آیـد
بیشتـر دیـوانگـی کنـم بـا مـن مـا مـی شـوی
تو قشنگی مثل رگه های افتاب لای ابرای پنبه ای
مثل نشستن اولین برف زمستون پشت پنجره
مثل بوی شکلات داغ بعد از حموم
مثل غلت خوردن لای یه بغل قاصدک
مثل مزه ملس نارنگیای نوبرونه
مثل اهنگای پلی لیستم و صدای شروین
مثل ستاره هایی که وقتی میخندی تو چشمات میبارن
مثل تموم حرفایی که توی سرم برات نگه داشتم
مثل تجربه ی حس هایی که تا به حال نداشتم
مثل خیال کردنت با احتمال زیادِ براورده شدنت
‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎  مرا هوای تو هرگز ز سر به در نرود????
خیال چشم سیاه تو از نظر نرود
سرم به پای مزن گر بر آستانه ی تست
ڪه گر سرم برود عشق تو ز سر نرود????
ما را حرارتے
ز نفــس‌هاے تـ∞ـو بــس اســت



:: برچسب‌ها: دلنوشته غم فراق ,

نوشته شده توسط الناز پوراسماعیلی در 16 / 12

و ساعت 10:22 بعد از ظهر



.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by cheshmanabi ::.
.:: Design By :
wWw.loxblog.Com ::.




................................................ النازپوراسماعیلی ............................................. به صفحه اینستاگرام نقاشی ایرانی من بپیوندید: INSTAGRAM_IRANIAN1PAINTING ............................................. به صفحه اینستاگرام آشپزی من بپیوندید ... lnstagram- cheshmanabi ............................................... https://instagram.com/shayda_wear?igshid=10z6vflya9ey6 مزون مانتوی اینجانب دراینستاگرام عضو شوید ممنون




الناز پوراسماعیلی
















حافظ , دلنوشته غم فراق , دلنوشته لحظه قرار عاشقی , دلنوشته فراق , سهراب سپهری , مولانا , شعر , سخنان بزرگان , دلنوشته چشمان بی فروغ , آشپزی 2 الناز , جک , آشپزی الناز , دلنوشته غم فراق , مینیاتور , صنایع دستی ,




»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2121
بازدید دیروز : 14078
بازدید هفته : 16199
بازدید ماه : 107898
بازدید کل : 890068
تعداد مطالب : 24307
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


ستاره امید

<-PostTitle->

<-PostContent->

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[ ]
................................. ???????????????? ...........................

دانلود آهنگ
.............................

دانلود آهنگ
.................................

دانلود آهنگ
....................................

دانلود آهنگ
....................................

دانلود آهنگ
........................................

دانلود آهنگ
...........................................

دانلود آهنگ
.........................................

دانلود آهنگ
...........................................