لذتهای زندگی هوای توی گل فروشی خاروندن ردکش جوراب
دیر میرسی سرکار وریسس هنوز نیومده خنکی اون طرف بالش
اسم عطر تو بپرسن لیسیدن انگشتهای پفکی
وقتی نوزادی انگشتتو محکم بگیره
وقتی خوابی یکی پتو بندازه روت
مغز کاهو
حرف زدن بچه با خودش وقتی داره تنهایی بازی مینه
اخر سفر بشینی همه عکسهایی رو که گرفتی نگاه کنی
وقتی کسی بهت میگه صدات خندت رو دوست داره
وقتی خندت میگیره و خندتو نگه میداری
بچه ها بازیشون رو نگه دارن و تا از کوچه رد بشی
با پای برهنه روی
شن ها ی خیس ساحل قدم میزنی
بوی چمن خیس
زندگی رو ساده بگیریر و از این همه لذتهای کوچک زندگی خوشبختی رو احساس کنید
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق,