با توخوشبختم
مثل پيچكى كه به ديوار رسيده باشد،
مثل پرندهاى كه از شوق پرواز
بال درآورده باشد،
مثل جوانهاى كه از دل برف
به هواى بهار بيرون زده باشد
با تو آنقدر خوشبختم
كه دارد باران مىبارد
شب هست
و تو از پشت پرده میتابی
من چایم را
با تو شیرین میکنم
با شوق تو به آینه مینگرم
روحم را یاد تو
جلا می دهد
میدانم بی شک
با مهتاب نسبت داری
که چنین حرارت خیالت
به آتشم میکشد
بعضی از نگاه ها
صدایِ قشنگی دارند
بدون کلامی
جویایِ حالت می شوند
بدون کلامی
" دوستت دارم " را می گویند
بدون کلامی
آرامش و اطمینان را
به قلبت بر می گردانند
بعضی از نگاه ها
صدایِ قشنگی دارند
دُرست مانندِ نگاهِ تو
به "دوست داشتنت"
متهمم
به این جرم افتخار می کنم
و به فراموش نکردنت
و آرزویم
این است که مجازاتم
حبسِ ابد در گردشِ خونِ تو باشد
و تو مثل بعضی ترانهها هستی که
می توان بارها و بارها گوش داد
بعضی مثل بعضی انسانها که
میتوان بارها و بارها دوست داشت
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,