نباشی وای یعنی من غش کردم واسه این فتو شاپ عکس بچگی ات
ای جان دلم چقدر با نمک شدی وای دستت اصلا به صورتت نمیاد خخخخخ
چه کارها که نمی کنند با عکس بچگی هایت کلی خندیدم بیاد کتکت خوردن های
مدرسه دلت تنگ شده دیروز دو تا استوری گذاشتی حسابی فعال شدی ای جانم
که تو چقدر عاشق فوتبال هستی برعکس من اصلا علاقه ای ندارم هر موقع تصور می کنم
داری فوتبال نگاه می کنی از شدت هیجان ال سی دی رو می شکونی کلی از دستت
می خندم واقعا کارهای عجیبی می کنی مثلا صبحی یکی از دوستام تعریف می کرد
میگفت وقتی عصبانی میشوم ظرف و ظروف می شکنم خیلی هم عادی صحبت می کرد
خنده ام گرفته بود میگفت همسرم دیگر سکوت می کند گفتم باید هم سکوت کند اگر نه
اوضاع فجیح تر میشود خخخخخخخخخ راستی از مامان عزیزت چه خبرا حالشون خوب هست
بیشتر ازشون سر بزن و احوالشون رو بپرس یاد نرود بابای عزیزت هم حالشون خوبی مراقب
هر دوی شان باش راستی چقدر دوست دارم یکی از سخنان بزرگان که الان در وبلاگم گذاشتم
رو بذاری استوری پیچ ات که تو هم ثابت کنی به من احساسی داری تا من مطمئن
بشوم که این احساس دو طرفه هست و واقعی تو حرفهایم را می خوانی وای از
بس فکر می کنم بعضی موقع ها واقعا کم میاورم کلافه ام نمی دانم چه راهی
میشود رفت که به عشق تو رسید احسان ببین من واقعی دوستت دارم و این
عشق برایم با ارزش هست و روی تصمیم ام مصمم هستم البته اگر لایق عشق
تو باشم ئ تو هم با تمام قلب ات عشقم را بپذیری بدون تردید امیدوارم امسال
این گره به دستهای تو باز بشود مواظب خودت باش خوب بخوابی و خوابهای
عاشقونه ببینی پر از حس قشنگ دوستت دارم
:: برچسبها:
دلنوشته لحظه قرار عاشقی,