سرانجام از دل تنگم بریدی
گل عشق مرا نشگفته چیدی
صدای ناله ام تا اسمان بود
گمان کردم صدایم راشنیدی
گفتی چراامد بر سرمن
نپرسیدی چه از دوری کشیدی
دلم در انتظاری تلخ پزمرد
نگاهم در هجوم سایه ها مرد
کسی در امتداد غربتم بود
که هجرش قلب من راسخت ازرد
:: برچسبها:
شعر,