بشم که اون سلفی با نمک رو با بچه ها گرفتی فکر کنم بچه ها رو خیلی دوست
داری موضوع امشب هم جالب بود و چقدر جنس این افراد تو جامعه ما
زیاد است فقط با این تفاوت این آدم بلند شده و زندگیش رو ساخته
چقدر خوشحالم که چقدر موفق شده الهی شکر امیدوارم زندگیش
بهتر و بهتر بشه وای چقدر بچه ماشاءالله با آوردن بچه میخوان روزی
اضافه کنند فکر کنم ده یا پانزده تا بچه اضافه کنم تا روزی ها زیاد
بشه خخخخخ راستی امشب تولد شایراد کوچلو بود و جای عمو جون
عسلیش خالی خالی خالی بود ای جانم انقدر شایراد مظلوم شده بود
آنقدر از اسباب بازی ها خوشش اومده بود که نگو امشب خواهرم
افطاری دلمه کلم و دلمه مو و ساندویچ همبرگر و اش و کیک مرغ و
سالاد اولویه و ماقوت و شله زرد و ژله درست کرده بود جای تو هم
خیلی خالی بود عشق من دوستت دارم خسته کارهایت نباشی
تو هم امشب حسابی حالت خوب بود و فوتبال نگاه کردی ای جانم
هر موقع فوتبال می بینم یاد اون صندلی که پرتاب کردی به تلویزیون
واسه فوتبال می افتم و کلی می خندم ای جان امشب که فوتبال هم
برنده شد این منطقه ما که که بخشی رو از برنامه 90 نشون دادن
خیلی زرنگی کرده بودن چون اینجا بالای 100 نفر پلیس بود تا کسی
به زن و برقص راه نندازه و همه راهها رو بسته بودن و قدم به قدم مامور
بود که کسی کاری انجام نده تلویزیون خیلی آروم و حذف شده نشون
دادن ولی همه مامورهای نیروی انتظامی اینجا جمع بودن که کسی
حرکات ناموزون انجام بده دستگیرش کنند خخخخخخخخ
راستی اصلا نمیدونم چرا اشتباه گفتم 22تیر بابام رو هم کردم
چون اواسط ماه رمضون بود اصلا یادم رفته بودم مهم اینه که الان
حالشون خوبه خدا رو شکر تو هم مواظب خودت باش تو این ماه رمضون و هم مواظب خودت باش
:: برچسبها:
دلنوشته چشمان بی فروغ,