گاه آرزو می کنم زورقی باشم برای تو تا بدانجا برمت که می خواهی
زورقی توانا به تحمل باری که بر دوش داری زورقی که هیچگاه واژگون نشود
به هر اندازه که ناآرام باشی با دریای زندگی ات متلاطم باشد دریایی که در آن
می رانی گاه آرزو می کنم ای کاش برای تو پرتوی آفتاب باشم تا دستهایت را گرم
کند اشکهایت را بخشکاند و خنده را به لبانت باز آرد پرتو خورشیدی که اعماق تاریک
وجودت را روشن کند روزت را غرق نور کند یخ پیرامونت را آب کند
مارگوت بیکل
:: برچسبها:
سخنان بزرگان,
|